مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعاریف و مفاهیم ویژگی - دانلود رایگان
دانلود رایگان مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعاریف و مفاهیم ویژگیهای شخصیتی در 58 صفحه با فرمت word و قابل ویرایش
دانلود رایگان
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعاریف و مفاهیم ویژگی های شخصیتیمبانی نظری و پیشینه تحقیق تعاریف و مفاهیم ویژگیهای شخصیتی در 58 صفحه با فرمت word و قابل ویرایش ماهیت شخصیت کارکردهای روانشناختی ديدگاههاي موجود درباره شخصیت ساختار و اندازهگيري شخصيت [5]، صفراوي[6]، دموي[7] و بلغمي[8]. اينها طبقاتي هستند كه افراد را در آنها جاي ميدادند. اما يك شخص را نميتوان با يكي از اين طبقات توصيف كرد. روش ديگر براي فهم تفاوتهاي فردي، استفاده از بعد[9] است. مفهوم بعد از اين نظر از مفهوم تيپ متفاوت است كه افراد را به هر صورت ميتوان در يك بعد قرار داد اما تعلق يك فرد يه تيپ خاصي مسئله همه يا هيچ است، يعني در تيپها حالت مركبي وجود ندارد. آيزنگ از تئوري كرچمر[10] درباره پسيكوزها بهره گرفته است. براساس آن تئوري فرض شده افراد بهنجار و نابهنجار را ميتوان تنها در يك بعد يا پيوستار پسيكوزي در دامنهاي از اسيكزوفرني تا افسردگي- شيدايي درجهبندي كرد. بيماران مبتلا به اسكيزوفرني و افسردگي- شيدايي در دو سر طيف وافراد بهنجار در وسط آن قرار ميگيرند (مانی،1383). [11] درباره شخصيت نيز تأثير پذيرفته است. يونگ معتقد بود كه افراد يا تمايل به برونگرايي دارند يعني جهت انرژي غريزي يا ليبيدوي شخص (كه صرفاً جنسي نيست) به سمت بيرون است و يا تمايل به درونگرايي دارند، يعني جهت اثر غريزي آنها به سمت دنياي دروني ذهني است (آيزنك، 1988 ص 9). يونگ اين مفهوم را براي تبيين اختلالهای رواني نيز بكار برده، معتقد بود افراد مستعد علائم نوروتيكي هيستري، برونگرا[12]، و افراد مستعد اختلالهای اضطرابي، درونگرا[13] هستند.آيزنگ معتقد است كه يونگ در گسترش مفاهيم برونگرايي و درونگرايي سهمي نداشته و درباره او ميگويد: هر آنچه در نظرش تازه است درست نيست و هرآنچه درست است تازه نيست . نظر آيزنك درباره شخصيت طوري طرح شده تا همه اين ديدگاهها را دربر گيرد. او ديدگاه چند بعدي را كه در تضاد با رويكرد تيپ شناسي است پذيرفته است. [14]- ثبات بعداً (آيزنك وام دبليو آيزنك، 1985) او بعد سومي بنام پسیكوزگرايي[15] را نيز اضافه كرده است. دو بعد درونگرايي- برونگرايي و نوروزگرايي- ثبات چهار طبقه تشكيل ميدهند كه قابل انطابق با تيپهاي يوناني هستند. صفراويها و دمويها داراي سلسله ويژگيهاي مشتركي هستند كه بايد بنا به اصطلاحات امروزي آنها را برونگرا ناميد، حال آنكه سوداويها و بلغميها به درونگرايي شبيهترند. بعد كرچمر كه بوسيله آيزنك استفاده شده مشابه بعد درونگرايي و برونگرايي است. دو تعبير نوروزها از يونگ يعني اضطراب و هيستري مشابه درونگرايي نوروتيك و برونگرايي نوروتيك، يا تيپهاي يوناني سوداوي و صفراوي است (مانی،1383). نظریه ها و رویکردهای شخصیتی رویکرد روان تحلیل گری [16]، 1998؛ نقل از سيد محمدي،1389). فروید[17] کارکرد انسان را با اصطلاحهای فیزیولوژیکی تفسیر میکرد. او براساس آموزش پزشکیاش میدانست که بدن انسان از طریق ایجاد و صرف نوعی انرژی جسمانی عمل میکند. غذا در بدن به شکلی از انرژی تبدیل میشود و برای تأمین کارکردهایی همچون نفس کشیدن، گردش خون و فعالیت عضلانی و غددی به کار میرود. ذهن نیز دارای کارکردهایی است. ذهن دنیای خارج را ادراک میکند؛ فکر میکند، تصور مینماید و به یاد میآورد. در تمثیلی با بدن، فروید چنین انگاشت که ذهن نیز کارکردهایش را با استفاده از انرژی روانی به انجام میرساند که این انرژی در شکل و نه نوع با انرژی جسمانی بدن تفاوت دارد. علاوه بر این، وی بر پایة اصل بقای انرژی فرض کرد که انرژی بدن میتواند به انرژی روانی تبدیل شود و برعکس. بنابراین انرژی بدن بر ذهن اثر میگذارد. پیوند میان این دو شکل انرژی مرز میان روان و تندر مفهوم غریزه نهفته است. در تعریفی کوتاه میتوان گفت که غریزه عبارت است از بازنمایی محرکهایی در ذهن که خاستگاهشان درون بدن است. غریزه جزء یا واحد بنیادی نظریه شخصیت فروید گردید. غریزه نیروی انگیزاننده و پیشراننده شخصیت است که نه تنها محرک رفتار است، بلکه جهت آن را نیز تعیین میکند. محرکهای غرایز عوامل درونی هستند، مانند کمبود بافت و نسوج که موجب حالت گرسنگی میشود. این محرکهای فیزیکی از درون بدن سر بر میآورند و به بهترین شکل میتوان آن را به عنوان نیاز توصیف کرد. هنگامی که نیازی مانند گرسنگی برانگیخته میشود، حالتی از برانگیختگی فیزیولوژیکی را در بدن ایجاد میکند؛ یعنی یک انرژی فیزیولوژیکی. این انرژی بدنی یا نیاز در ذهن تبدیل به یک میل میشود. بنابراین غریزه هدفمند میشود. هرچند هدف هر غریزه ثابت است، اما فرد میتواند راههای متفاوتی را برای دستیابی به هدف در پیش گیرد. تصور فروید بر این بود که انرژی روانی میتواند با اشیای جانشین جابهجا شود؛ او در تعیین شخصیت یک فرد بالاترین اهمیت را برای این جابه جایی انرژی قائل شد. اگرچه غرایز منبع انحصاری انرژی برای رفتار هستند، اما این انرژی میتواند به راههای متنوعی جابهجا شود. همین تنوع است که گوناگونی موجود در رفتار انسان را تبیین میکند. تمام انواع رغبتها، رجحانها و نگرشهای ما آدمیان بزرگسال از دید فروید عبارتند از جابهجاییهای انرژی از اشیاء آغازین که نیازهای غریزی را ارضاء میکنند (شولتز و شولتز، 1998؛ نقل از سيد محمدي،1389). 1. روان بیرونی: به شیوهای تقلیدی و قضاوتی شکل میگیرد و در صدد است که مجموعههایی از معیارها و ملاکهای اکتسابی را به اجرا در آورد. 2. روان نو: عمدتاً به تبدیل محرکها به مجموعه اطلاعات تمایل دارد و نیزبه پردازش و بایگانی این اطلاعات بر تجربیات قبلی علاقمند است. 3.روان باستانی: تمایل دارد که براساس تفکر مبرا از منطق و ادراکهایی که بطور ضعیفی از هم متمایز و یا تحریف شدهاند به طور ناگهانی و ناآگاهانه تری واکنش نشان دهد. برن تحلیلهای این سه حالت نفسانی را تحت عنوان حالت های من معرفی میکند. جزئیات: توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش) همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA) دریافت فایل جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید |